ژنرال «توریخوس» ۱۱ سال بود در «پاناما» حکومت که نه، دیکتاتوری میکرد. سال ۱۹۶۸ با کودتا «آریاس» را کنار زده و در رأس قدرت جاخوش کرده بود. حالا داشت به دیدار دیکتاتور و میهمانی میرفت که کُرک و پرش ریخته بود.
شاه نگونبختی که شاید میشد با وعده پناهندگی، گروگانش گرفت و با ایرانیها وارد معامله شد تا گروگانهای آمریکایی را در قبال تحویل شاه، آزاد کنند. در این صورت، پاناما هم برای آمریکاییها خوشخدمتی کرده و منافع سیاسی و اقتصادیاش را میبرد.
فقط پاناما
«کارتر» حتی یک درصد هم مایل و موافق نبود! ماجرای بیماری شاه سرگردان ایران و توصیه برخی مشاورانش بالاخره او را وادار کرد با ورود محمدرضا پهلوی، آن هم فقط برای درمان به آمریکا موافقت کند. دو هفته از حضور شاه در آمریکا گذشته بود که دانشجویان ایرانی لانه جاسوسی را تسخیر کردند. برای همین به پهلویها گفتند به محض بهبودی نسبی محمدرضا باید آمریکا را ترک کنند. مکزیک هم اعلام کرده بود از پذیرش دوباره او خودداری خواهد کرد. ۵۰ و چند روز از حضور شاه در آمریکا میگذشت که کارتر، هامیلتون جردن رئیس وقت ستاد کاخ سفید را خواست و گفت: «... باید راهی و جایی پیدا کنیم...تو میتونی با «توریخوس» صحبت کنی تا قبول کنه محمدرضا برای مدتی به پاناما بره؟» هامیلتون جردن غافلگیر شد!
فقط پاناما
«کارتر» حتی یک درصد هم مایل و موافق نبود! ماجرای بیماری شاه سرگردان ایران و توصیه برخی مشاورانش بالاخره او را وادار کرد با ورود محمدرضا پهلوی، آن هم فقط برای درمان به آمریکا موافقت کند. دو هفته از حضور شاه در آمریکا گذشته بود که دانشجویان ایرانی لانه جاسوسی را تسخیر کردند. برای همین به پهلویها گفتند به محض بهبودی نسبی محمدرضا باید آمریکا را ترک کنند. مکزیک هم اعلام کرده بود از پذیرش دوباره او خودداری خواهد کرد. ۵۰ و چند روز از حضور شاه در آمریکا میگذشت که کارتر، هامیلتون جردن رئیس وقت ستاد کاخ سفید را خواست و گفت: «... باید راهی و جایی پیدا کنیم...تو میتونی با «توریخوس» صحبت کنی تا قبول کنه محمدرضا برای مدتی به پاناما بره؟» هامیلتون جردن غافلگیر شد!
روابطش با توریخوس در جریان عقد قرارداد کانال پاناما خوب و مثبت پیش رفته بود اما نه در حدی که مطمئن باشد میتواند دیکتاتور را راضی کند که ویروسی مثل شاه ایران را پناه بدهد. قول نداد اما با شک و تردید و با اطلاع از اینکه پیش از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا، پاناما برای پذیرش شاه اعلام آمادگی کرده بود به دیدار توریخوس رفت و دست پر هم برگشت. حالا مانده بود اطلاع دادن ماجرا به شاه از نفس افتادهای که هم بیماری رنجورش کرده و هم دعوایی که میان اروپا، آمریکا و... سرنخواستنش در گرفته بود، او را ترسانده و رنجانده بود. جردن درباره روز ۲۱ آذر۵۸ و ملاقات با شاه مینویسد: «وقتی وارد اتاق شدیم شاه برای دست دادن با ما از جایش بلند شد... خیلی ضعیف و لاغر به نظر میرسید و نمیتوانست تعادلش را حفظ کند...
به چشمان من خیره شده بود او انتظار شنیدن حرف تازهای از من داشت... بالاخره گفتم میخواهم با صراحت بگویم به عقیده ما تا زمانی که شما در آمریکا هستید رهایی گروگانهای ما در تهران میسر نخواهد بود... من همین امروز از پاناما برگشتهام ... با ژنرال عمر توریخوس برای اقامت شما در آن کشور مذاکره کردهام. او با کمال میل حاضر است از شما در پاناما پذیرایی کند... شاه گفت ولی من علاقهمندم به یک کشور اروپایی بروم... گفتم متأسفانه هیچیک از کشورهای اروپایی آمادگی پذیرش شما را ندارند... در حال حاضر پاناما تنها کشوری است که شما میتوانید به آنجا مسافرت کنید... پس از چند دقیقه سکوت به سخن آمد و گفت بسیار خب. من باید با واقعیتها روبهرو شوم... انتخاب دیگری ندارم...».
او را چلاندهاند
۲۴ آذر سال ۱۳۵۸ یک فروند هواپیمای نیروی هوایی آمریکا، پهلویها را از فرودگاه تگزاس به پاناما برد. در فرودگاه پایگاه هوایی «هوارد» در پاناماسیتی چند سرباز از گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا شخصیت و مقام رسمی دیگری حاضر نبود. توریخوس روز بعد یعنی ۲۵ آذر به ملاقات شاه به ویلای «پونتالارا» در جزیره کوچک و زیبای «کونتادورا» آمد.
او را چلاندهاند
۲۴ آذر سال ۱۳۵۸ یک فروند هواپیمای نیروی هوایی آمریکا، پهلویها را از فرودگاه تگزاس به پاناما برد. در فرودگاه پایگاه هوایی «هوارد» در پاناماسیتی چند سرباز از گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا شخصیت و مقام رسمی دیگری حاضر نبود. توریخوس روز بعد یعنی ۲۵ آذر به ملاقات شاه به ویلای «پونتالارا» در جزیره کوچک و زیبای «کونتادورا» آمد.
اصرار یک شاه سابق به رعایت تشریفات سلطنتی در این دیدار به مذاق توریخوس خوش نیامد و اینکه محمدرضا دائم یادآوری میکرد پدرش یک کشور را برای او به ارث گذاشته است! دیکتاتور پاناما آنجا جز واکنشهای رسمی و لبخندهای رسمیتر واکنش دیگری نشان نداد. وقت برگشت از جزیره کونتادورا اما به مشاورش گفت: «شاه مثل پرتقالی است که تا آخرین قطره آبش را گرفتهاند... این سرانجام کسی است که کشورهای بزرگ او را چلاندهاند، شیرهاش را کشیدهاند و چوپن(تفاله)اش را دور انداختهاند ... این تفاله حتی به درد غذای خوکها هم نمیخورد».
از آن طرف محمدرضا هم که با وعدههای حمایتی آمریکا به پاناما آمده بود با شدت پیدا کردن بیماریاش، چندین میلیون دلاری که توریخوس او را چلاند و از همه مهمتر بیاعتمادی به دیکتاتور پاناما، سه ماه بعد تصمیم به ترک این کشور گرفت. زمزمههایی که نشان میداد توریخوس بیمیل نیست با ایرانیها وارد معامله شده و او را کت بسته تحویل بدهد، در این تصمیمگیری مؤثر بود.
از آن طرف محمدرضا هم که با وعدههای حمایتی آمریکا به پاناما آمده بود با شدت پیدا کردن بیماریاش، چندین میلیون دلاری که توریخوس او را چلاند و از همه مهمتر بیاعتمادی به دیکتاتور پاناما، سه ماه بعد تصمیم به ترک این کشور گرفت. زمزمههایی که نشان میداد توریخوس بیمیل نیست با ایرانیها وارد معامله شده و او را کت بسته تحویل بدهد، در این تصمیمگیری مؤثر بود.
البته در این هم شکی نداشت که کارتر با همه وعدههای حمایتی که برخی دولتمردان آمریکایی داده بودند، بیشتر از این نمیخواست و نمیتوانست حمایتی از او بکند و حتی اگر میتوانست با برگرداندن شاه به ایران، گروگانهای آمریکایی را پس بگیرد، از این کار مضایقه نمیکرد. او خودش زودتر از توریخوس به تفالگیاش پی برده بود و برای همین بیشتر از ۱۰۰ روز در پاناما نماند و ناچار سفر به سوی مرگ را آغاز کرد. در قاهره، انورسادات و البته پزشکان حاذق، بیمارستان مجهز، سرطان پیشرفته و... منتظرش بودند تا چند ماه بعد او را با تشریفاتی شاهانه در مسجد «رفاعی» به خاک بسپارند.
خبرنگار: مجید تربتزاده
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما